جدول جو
جدول جو

معنی بوری آباد - جستجوی لغت در جدول جو

بوری آباد
دهی از دهستان پائین ولایت است که در شهرستان تربت حیدریه واقع است و 776 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ده کوچکی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان واقع در 40هزارگزی شمال شرقی کرمان و 6هزارگزی غرب راه مالرو شهداد به کرمان، سکنۀ آن 5 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
دهی است از دهستان میربیگ بخش دلفان شهرستان خرم آباد. موقع جغرافیایی آن تپه ماهور و سردسیری است. سکنۀ آن 150 تن. آب آن از چشمه ها و محصول آن غلات و لبنیات و پشم. شغل مردم آن زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مِ نُ اِوْ لَ)
دهی است از دهستان شهر نو بالا ولایت باخرز طیبات شهرستان مشهد در 90هزارگزی شمال غربی طیبات، در دامنۀ معتدل واقع و دارای 235 تن سکنه است. آبش از قنات، محصولش غلات و بنشن، شغل مردمش زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اسلام آبادغرب. سکنۀ آن 615 تن. (فرهنگجغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. سکنۀ آن 891 تن. آب آن از قنات و چاه و محصول آن غلات، چغندر، پنبه و لبنیات است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش بوئین زهرا شهرستان قزوین، 153 تن سکنه دارد، محصول آن غلات، چغندر قند و نخود است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از بخش نوبران شهرستان ساوه، 227 تن سکنه دارد و محصول آن غلات و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان سلگی شهرستان نهاوند، واقع در 25 هزارگزی شمال باختری شهر نهاوند و جنوب رود خانه گاماسیاب، ناحیه ای است واقع در جلگه، سردسیر و دارای 250 تن سکنه، شیعه، لری و فارسی زبانند، آب آن از چشمه و رودخانه مشروب میشود، محصولات آنجا غلات و توتون است و اهالی به کشاورزی گذران میکنند، راه آن مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(سا)
دهی است از دهستان آشتیان بخش طرخوران شهرستان اراک واقع در 15 هزارگزی جنوب خاوری طرخوران با 337 تن سکنه آب آن از قنات و راه آن مالرو است. از سکنه عده ای برای کارگری به تهران می روند. مزارع خان بلاغی و قره قاش جزء موسی آباد است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و چغندر است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از دهستان حومه بخش اشنویۀ شهرستان ارومیه واقع در 4 هزارگزی جنوب خاوری اشنویه و 2 هزارگزی شوسۀ اشنویه به نقده. جلگه و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 121 تن است. آب آن از رود خانه اشنویه است. محصول آن غلات و حبوب و توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی. راه آن ارابه رو است و تابستان از راه اشنویه میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(فَ ری یِ)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاه واقع در نه هزارگزی خاور کوزران و سه هزارگزی باختر رود خانه مرگ. ناحیه ای است وسیع واقع دردشت سردسیر و دارای 120 تن سکنه است. از سراب میرعزیزی مشروب میشود. محصولاتش غلات، حبوب، لبنیات، توتون، چغندرقند، صیفی و برنج است. اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. راه آن مالرو است. در تابستان اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
دهی است ازدهستان جوانرود بخش پاوۀ شهرستان سنندج، واقع در جنوب خاوری پاوه و جادۀ اتومبیل رو کرمانشاه به پاوه، این ده کوهستانی و سردسیر است، آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات و مختصر توتون و شغل اهالی زراعت، راه مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان سربند سفلی است که در بخش سربند شهرستان اراک واقع است و 108 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان هرازپی بخش مرکزی شهرستان آمل با 225 تن سکنه، آب آن از رود خانه هراز و چشمه علی و محصولش برنج، غلات، پنبه، کنف، حبوبات و شغل اهالی زراعت است، راه مالرو دارد، بنای تکیۀ آن قدیمی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه شهرستان مشهد واقع در 56 هزارگزی شمال باختری مشهد، و هفت هزارگزی خاور شوسۀ قدیمی مشهد بقوچان، آب از قنات، شغل اهالی زراعت و مالداری و راه مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
نام محلی در کنار راه نطنز بمورچه خورت میان حسن آباد و رحمت آباد در 18500 گزی نطنز
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان تل بزان بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز که در ده هزارگزی جنوب خاوری مسجدسلیمان کنار راه شوسه شرکت نفت واقع است منطقه ای است کوهستانی، گرمسیر با 180 تن سکنه، آبش از لولۀ شرکت نفت، محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و کارگری شرکت نفت و گله داری است، راهش اتومبیل رو و دارای چاه نفت می باشد، ساکنین از طایفۀ هفت لنگ بختیاری هستند، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی است از دهستان روداب بخش فهرج شهرستان بم. سکنۀ آن 180 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و حنا و خرما است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان میانکوه بخش مهریز شهرستان یزد که در 18 هزارگزی باختر مهریز و22 هزارگزی راه شوسۀ یزد به انار واقع است، ناحیه ایست کوهستانی با آب و هوای معتدل و 485 تن سکنه، آب آنجا از قنات تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و صیفی و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی وراهش فرعی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
نام آبادیی است در شرق شهر کرمان در بن درسرآسیاب، و به بن دربالی آباد نیز معروف است، صاحب تاریخ کرمان (وزیری) گوید: بعلیاباد را این زمان باغ سرآسیاب گویند، (ص 86)، ظاهراً این آبادی منسوب است به ابوعلی بن الیاس حاکم کرمان که از جانب سامانیان بر این نواحی حکومت داشته است و به باعلی آباد تغییر صورت یافته و بعلی آباد شده و امروز مردم بالی آباد گویند، و رجوع به تاریخ کرمان چ باستانی پاریزی ص 61 و 86 و 93 و 180 و 463 و فهرست تاریخ سلاجقۀ کرمان و مواهب الهی ص 120 شود، جمعی برهمن بمعنی وزیر در لغت هندی، (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان آباده، سکنۀ آن 50 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(خوِ)
دهی است از دهستان پهلوی دژ بخش بانۀ شهرستان سقز، واقع در جنوب خاوری بانه و شمال عباس آباد. این دهکده کوهستانی و سردسیر و با 255 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول غلات و توتون و ارزن و زغال. شغل اهالی زراعت و زغال فروشی. راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از بخش میامی شهرستان شاهرود. دارای 750 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول عمده آنجا غلات و میوه و لبنیات و صنایع دستی زنان آنجا کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
روستایی از دهستان هرازپی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی